دل هیچکس مثل من غربت این جا رو نداره..
زندگی ارزش این همه اشکها رو نداره..
دیگه حرفای علاقه همه مردن توی دلم...
با تو بودن خیلی وقته که گذشته...
دیگه اسم تورو هی زمزمه کردن واسه من نه تو میشه
نه فرقی داره...
چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به
پای تو سوختن...
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن..برای تو گریستن
وبه عشق و دنیای تو نرسیدن...
ایکاش میدانستی بدون تو و به دور از چشمهای قشنگ تو
زندگی چه ناشکیباست..
هر وقت فرصتی دست داد تا بنویسم نوشتم
هر وقت نوشتم بارها و بارها اونو خوندم
اما گاهی اونو به کسی که براش نوشته بودم
ندادم... نمیدونم چرا؟
من توی پوشه شعرام یه صفحه درست کردم
که اسمش رو گذاشتم :dont send
اما این یه دونه رو میخوام تقدیم کنم به اونی
که تموم دنیای منه...
دوستت دارم به واسطه ی چشمانت
به واسطه ی آن عشق که وجود تو را تنها بهانه
ای برای زنده ماندن من قرار داد
ولی افسوس..
ولی افسوس..که من فقط چند صباحی در
این دنیا باقی خواهم ماند و آن عشق تو است
که به من امان نمیدهد
دوستت دارم....