خانه خراب تو شدم
به سوی من روونه شو
سجده به عشقت می زنم
منجی جاودانه شو
ای کوه پر غرور من
سنگ صبور تو منم
ای لحظه ساز عاشقی
عاشق با تو بودنم...
روشنترین ستاره ام
میخواهمت.. میخواهمت
تو ماندگاری در دلم..
می دانمت...می دانمت
ای همه ی وجودمن
نبود تو نبود من
وقتی که عاشق چشمات شدم
وقتی که تو را در قلب کوچکم جای دادم
تازه صدای ضربان قلبم را شنیدم
وقتی که دست در دستان تو نهادم
تازه معنای گرمی را درک کردم
هنگامی که به یاد تو هستم
می فهمم آرامش چیست..
و هر گاه به جدایی می اندیشم
کنار خود سایه مرگ را می بینم
پس بمان تا من هم بمانم
و بدان که...
نظر بابا.. نظر..
سلام دوست عزیز من
خیلی زیبا و با احساس بود لذت بردم
چرا هیچکس به این مسئله فکر نمیکنه وقتی عشقی بین دو نفر برقرار میشه اتفاق ساده ای نیفتاده که بشه ساده از اوون گذشت کاشکی همه به این مسئله توجه میکردند که عاشق قلبشو به عشقش هدیه میده و اگر چیزی از عشقش نگیره اون قلب همیشه یه جای خالی رو روی خودش احساس میکنه.
به منم سر بزن خوشحال میشم
سلام
بسیار زیبا و جالب بود
بازم بنویس
یه ما هم سر بزن
ای ولا مریم خانوم . . .
مرسی عالیه کاراتون .
سلام در مورد پست قبلیت باید بگم مگه خدارو نداری تو که دیگه مثل من نیستی تو یه شهر که هیچ کسو نمی شناسی
هیچ فامیلی نداره و چند نفر به خاطر اینکه غریبی همیشه اذیتت کنند من این جمله که تنهام رو به کار نبردم و نمی برم
امیدوارم تو ام درک کنی که خدایی هست
سلام امید وارم حالتون خوب باشد وب لاگتون بد نیست ولی خوبم نیست بیشتر تلاش کن