زندگی
زندگی یعنی چکیدن همچو شمع از گرمی عشق
زندگی یعنــی لطافت گم شدن در نـــرمی عشق
زنـــدگی یعنی دویدن بی امـــان در وادی عــشق
رفتــــن و آخــــر رسیــــدن بر در آبـــادی عشـــق
سلام خانمی خوبی؟به منم سر بزن شاید بتونیم دوستای خوبی واسه هم باشیم
وقتی که تنهایی همه چیز رنگ مرگ داره نه رنگ سیاهی رنگ مرگ آخه سیاهی رنگ چسمان و گیسوان تو هست ای زیبانماندی پیشم ولی دنیایم را سیاه کردی مثاله چشمانتدوستت . . . خداحافظ همین حالاو آن دم زمان مرگم بود
چه سکوتیمن فقط محو تماشای سیاهی شده اممن در اندیشه خود غرق و گممکو چه ها بن بستندهمه راهها بستهروح من چون رودیدر سکوت جاری اندر تن شبمن بیچاره تنها شده ام روح شب تیره و تارشده ام خون به رگ شببه رگ ظلمت و مرگبه رگ تنهاییدر افق مهر به زندان رفتهو به زنجیر شده عاطفه همعاطفه مهر و محبت مه و این تیره گی بی پایانمن و این ظلمت شب این همه خوبی و بدیهمگی رو به سکوتهمگی خسته از این دنیاییمهمه دلگیر از این رنج و غمیم و چه خوبست به همراه سکوتمرگ هم بر سر ما پر بکشد
سلام خوبی حالا هر چند خودت رو به جای یه غریبه به من قبولوندی ولی واسم بنویسخیلی تنهام خیلیمنتظرتتم اشنای قدیمی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی......دلتنگیهایم راباد ترانه ای می خواند........کاش دلتنگیهایمان پایانی داشت. ،وقت کردید به تنهایی ما هم سربزنید
سلام خانمی خوبی؟
به منم سر بزن شاید بتونیم دوستای خوبی واسه هم باشیم
وقتی که تنهایی همه چیز رنگ مرگ داره
نه رنگ سیاهی
رنگ مرگ
آخه سیاهی رنگ چسمان و گیسوان تو هست ای زیبا
نماندی پیشم ولی دنیایم را سیاه کردی مثاله چشمانت
دوستت . . .
خداحافظ همین حالا
و آن دم زمان مرگم بود
چه سکوتی
من فقط محو تماشای سیاهی شده ام
من در اندیشه خود غرق و گمم
کو چه ها بن بستند
همه راهها بسته
روح من چون رودی
در سکوت
جاری اندر تن شب
من بیچاره تنها
شده ام روح شب تیره و تار
شده ام خون به رگ شب
به رگ ظلمت و مرگ
به رگ تنهایی
در افق مهر به زندان رفته
و به زنجیر شده عاطفه هم
عاطفه مهر و محبت مه و این تیره گی بی پایان
من و این ظلمت شب این همه خوبی و بدی
همگی رو به سکوت
همگی خسته از این دنیاییم
همه دلگیر از این رنج و غمیم
و چه خوبست به همراه سکوت
مرگ هم بر سر ما پر بکشد
سلام
خوبی حالا هر چند خودت رو به جای یه غریبه به من قبولوندی
ولی واسم بنویس
خیلی تنهام
خیلی
منتظرتتم
اشنای قدیمی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی......
دلتنگیهایم راباد ترانه ای می خواند........
کاش دلتنگیهایمان پایانی داشت. ،وقت کردید به تنهایی ما هم سربزنید