دختر آرام

آبیترین آبی عشق رنگ احساس منه

دختر آرام

آبیترین آبی عشق رنگ احساس منه

 

یادمان باشد که : او که زیر سایه ی دیگری راه می رود ، خودش سایه ای ندارد .

 

یادمان باشد که : هرروز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را .

 

یادمان باشد که : زخم  نیست آنچه درد می آورد ، عفونت است .

 

یادمان باشد که :در حرکت همیشه افق های تازه هست .

 

یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران ! تعریف کنم .

 

یادمان باشد که : آنها که دوستشان می دارم می توانند دوستم نداشته باشند .

 

یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند ، یادمان باشد که  که دلی نو بخرم .

 

یادمان باشد که : فرار راه به دخمه ای می برد برای پنهان شدن نه آزادی .

 

یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند .

 

یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم .

 

یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته اند و او را راه می برند .

 

یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی ، من هم  برایت عزیز باشم .

 

یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش  

 

گذاشتن مهر خودم نباشد .  

 

                                           

 

 

 

 

 

 عاقبت
همه‌ی ما
زیر ِ این خاک
آرام خواهیم گرفت
ما
که روی ِ آن
دمی به همدیگر
مجال آرامش ندادیم 

 

اگراز پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ، به خاطر

بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای

مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هست

که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دیدی

 

منتظری چه اتفاقی بیفتد؟

اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست؟


اینکه دیگر در اتاق عروسکهایم
پشت دریچهء تنهایی ام
زیر بالشهای خیس از گریه ام
هوای تازه ندارم
کافی نیست ؟Hello
 

 نظریادتون نره

 

تنهاترینـــ مرگــــ

 

مرا در قبر سیاهیــ  بگذارید تا همه بدانند در سیاهیــ ترینـ تاریکیــ ها  

 

جانـ  باخته ام.

 

هر گاه در جای قبـــر منـ تردید داشتید قطعه سنگیــ را از کوه بغلتانید  

 

هــــر جا آرام  گرفتــ بدانید آنجا قبر

 

منـ استـ.

 

دستانمـ را از تابوتـ بیرونــ بگذارید تـــا همه بدانند به آنچه خواستمـ  

 

نرسیدمـ.

 

چشمانمـ را باز بگذارید تــا همه بدانند تا آخرینـ لحظه چشمـ انتظار مانده  

 

امـ.

 

موهایمـ را پریشانــ بگذارید تا همه بدانند در این دنیا هیچ امیدیــ  نداشتمـ.

 

ب وته گلیــ وحشیــ در تابوتمـ بگذارید تــا به جایــ معشوقمـ همراهمـ  

 

باشد.

 

تکه یخیــ رویــ  قلبمـ بگذارید ــتا با تابشـ  آفتابــ،آبـــ شود و به جایــ عزیزمـ  برایمـ بگرید

 

نمیدانم...

نمیدونم چی بابد بنویسمو از چی باید بنویسم

 

دلم امشب بدجوری شکسته

 

قلبم له شده

 

اینکه حرفت برای کسی که ادعا داره هیچ ارزشی نداشته باشه

 

اینکه جواب مهربونیتو منت اسم بذارن؟

 

اینکه هیچی نباشه و هزار توهینو بهت کنن؟

 

اینکه هیچی از خوبیاتو نبیننو فقط یه کار اشتباهتو ببینن

 

یعتی واقعا ادم کسیو که دوس داره بدشو میخواد؟

میخواد دست و پاشو ببنده؟

 

ای خدا

 

کجایی؟

 

اگه تو با منی پس کی با اونه؟

 

اگه تو با اونی پس این کیه که با منه؟

 

گله دارم ازت خدات

 

چرا بنده هات اینطورین؟

 

چزا چیزیو که ساختنش اینقدر سخته به این راحتی خرابش میکنن

 

مثه ساختمونی که ده سال طول میکشه درست بشه و خراب کردنش اما ده ثانیه طول میکشه؟

 

چرا بنده هات اینطورن خدا؟

 

امروز برات میمیرن فردا میشن دشمن خونیت

 

فردا چیه یه ساعت بعدش

 

الان ازت فرشته میسازن و 5 دقیقه بعد میشی شیطان

 

الان بهترین خاطراتتو داری باهاش 5 دقیقه بعد بگه همش غصه خوردم ازت

 

چرا اینطورن بنده هات خدا؟

 

چرا اینقدر راحت ذل میشکنن؟

 

چه جوابی واسه این کاراشون دارن که بهت بدن؟

 

خدابا چی میکشی تو

 

ما که فقط یه نفرو میبینیم اینیم و این حالمونه تو چی میکشی همه اینا رو میبینی

 

خدایا دلم گرفته

 

وقتی میبینم حرفم واسه اونی که ادعای عاشقی میکنه حتی پشیزی ارزش نداره

 

و

 

تو رو با یه تفریح با یه لذت گذرا عوض میکنه؟

 

چرا خدا؟چرا؟

 

جگرم پاره پارس خدا، پاره پاره

 

کمکم کن  

 

 

 

 یکـــــــ حبه قنــــــد ، 
درفنجـــان قهـــوه ی تلخـــــــ ..
شیرین نمیشـــود ..
دو حبه قنــــد ، 
در فنجـــــان قهــــــوه ی تلخـــــــــ ..
شیرین نمیشــــود ..
سه حبـــه ، چهار ، پنج ..
.
.
اصلاً تو بگــو یک دنیـــــــــا قنـــد ،
در این دنیای تلخــــــــ ،
نه ..
اگـــر تــو نباشــــی فالِ این 
زندگــــــــــی ،
شیرین نمیشـــــود ... !
 

 

ســــال ها از پی هم می آیند و می روند 

و خاطراتـــــــ 
کمرنگ و مه آلود
 می شوند 

اما
 بـــهـــــــــار 
تصویر امیــــــد دوباره دیدن تـــــــو رارنگــــــــ آمیزی می کنــــد
 

 

 

کاری به کار عشق ندارم من هیچ چیز و هیچ کسی را دیگر

در این زمانه دوست ندارم انگار

این روزگار چشم ندارد من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند

زیرا هر چیز و هر کسی را که دوست تر بداری

حتی اگر که یک نخ سیگار... یا زهرمار باشد

از تو دریغ می کند پس من با همه وجودم

خودم را زدم به مردن تا روزگار ، دیگر

کاری به کار من نداشته باشد این شعر تازه را هم....

ناگفته می گذارم... تا روزگار بو نبرد

گفتم که

کاری به کار عشق ندارم! 

 

 

 

مــی دانـــی 

اگـــر هنوز هم تورا آرزو می کنم 


برای ِ بـی آرزو بودن ِ من نیستـــ !!
شــایـــــد

آرزویــی زیبـــاتــر از تـــ ــــو ســراغ ندارم ...

 

 

 

یکی را دوست دارم

یکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید
بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
به برگ گل نوشتم من
تو را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مهتاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست می دارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید
صبا را دیدم و گفتم صبا دستت به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم
ولی افسوس و صد افسوس
زابر تیره برقی جست
که قاصد را میان ره بسوزانید
کنون وامانده از هر جا
دگر با خود کنم نجوا
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند .
 

ازصفر شروع کردن جسارت وقدرت داری عزیزم؟
در آبهای عمیق دنبال یه دانه مروارید باشی ؟
شجاعتی برات مانده
که با من هنوزم از عشق حرف بزنی
بگو عزیز دلم
زندگی با ما می تونه بازی کنه!
حالتی مثل خسته ها داری
احساساتت می تونه خدشه دار شده باشه !؟
گاهی وقت ها برای اینکه دوباره شروع کنی باید ازاول پاکش کنی
زندگیت رو صفر کنی
گاهی وقت ها باید ازاول پاک کرد و دوست داشت
همه چیز رو فراموش کرد
مثل اینکه امروز ، آخرین روزه
دلم می خواد پُر پُر زندگی کنم
هرچی که سر راهم بیاد
سلام بدم و به راهم ادامه بدم
گاهی وقت ها باید ازاول پاک کنی و دوست داشته باشی
زندگی رو صفر کنی
گاهی وقت ها باید ازاول پاک کرد و دوست داشت
همه چیز رو فراموش کرد 

 


عشق من وتو

عشق من وتو توی قلبم می مونه
لمس دست تو توی قلبم می مونه
تو هستی با من تو رویای شبونه
فکر تو هستم با این دستای سردم
زندگی با تو بهتره می خوام عاشقت بمونم
نگو حرف رفتنو بی تو من نمی تونم ...
عشق من و تو توی قلبم می مونه
عطر دست تو توی یادم می مونه
روزهای با تو هرگز یادم نمیره
وقتی تو هستی قلبم آروم می گیره
__________________
دعاکردم که تنها مال من شی



توتعبیرقشنگ فال من شی