-
عشق تلخ
9 - آذرماه - 1389 18:42
...می گه: بیا از پشت بغلم کن...بذار پشتم بهت گرم شه... مثه همه ی غروبای جمعه س که بغض داره و دلش تنگه... از پشت دست هام رو دورش حلقه می کنم... اونوقته که بعد چند ثانیه گرمای لبهاش روی دست هام می شینه... منم دلم می خواد بغض کنم... دلم می خواد فریاد بزنم خسته م! خسته م از اینکه قدرتو نمی دونم!!! ... من همونم که همیش ه...
-
تنهایی
1 - آذرماه - 1389 12:16
همه احساسم و دادم ، تا تو رو تنها نبینم یادم نبود بهت بگم ، اگه نباشی میمیرم عکسی که روی طاقچه بود ، با رفتند گلم شکست یه چیزی آومد به دلم ، یه بغضی تو گلوم نشست تو که دیدی تنهایی سخته ، تو که دردش و کشیدی من که احساسم و دادم ، چرا ازمن تو بریدی تو که شدی دار و ندارم ، برام از عاشقی گقتی حالا که بی تو می مونم ، یاده...
-
شاید..
27 - آبانماه - 1389 17:54
دلم از آدما گرفته دلم از نا مهربونیا گرفته دلم از دنیا گرفته از دنیا شاکی ام از آدما شاکی ام از بودن شاکی ام از رفتن شاکی ام از خودم شاکی ام چرا وقتی نای موندن نداریم سلام میکنیم؟؟؟ چرا به خورد شدن دیگران بعد از رفتنمون فکر نمیکنیم؟؟؟ چرا کسایی که ناراحتمون میکنن سراغمونو نمیگیرن؟؟؟ حالمونو نمیپرسن؟؟؟ چرا از مون...
-
عاشق
20 - آبانماه - 1389 12:15
به نام آنکس که عشق را آفرید تا عاشقان را بگریاند روزی از بیابان گذر میکردم..چشمم به تخته سنگی افتاد که بر روی آن نوشته شده بود...:اگر جوانی عاشق شد چه کند؟... نوشتم صبر کند .بار دیگر بر بیابان گذرم افتاد..دیدم زیر جمله ی من نوشته شده بود:اگر صبر نداشت چه کند؟ نوشتم به دنبال عشقش برود. باز زمانه مرا به آن بیابان...
-
تولدت مبارک
15 - آبانماه - 1389 23:26
تولدت مبارک عشق من زندگی من در تو خلاصه می شود از چشمهای معصومت نمی توانم گله ای داشته باشم چون تنها آیینه ای بودی که مرا در خود نشان میدادی بفهم که خیلی سخت ست ببینی ... دیگر هیچ آیینه ای نشانت نمی دهد قرار ما هر جای دنیا که باران شدیدتر بود هر جا که هیچکس نشانی اش را نمی دانست شاید هم یادش نمی ماند هر جا نسیم به...
-
dont send
29 - مهرماه - 1389 13:09
دل هیچکس مثل من غربت این جا رو نداره.. زندگی ارزش این همه اشکها رو نداره.. دیگه حرفای علاقه همه مردن توی دلم... با تو بودن خیلی وقته که گذشته... دیگه اسم تورو هی زمزمه کردن واسه من نه تو میشه نه فرقی داره... چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن... و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن..برای تو...
-
عشق یعنی:::::::
24 - خردادماه - 1389 23:24
این همه آسمان... این همه ستاره... این همه آدمهای جفت جفت... چرا همه به دست های ما نگاه می کنند؟؟!! عشــــــــــــــــــــــــــــــــــــق نمی پرسه تو کی هستی عشــــــــق فقط میگه: تو ماله منی عشــــــــــــــــــــق نمی پرسه اهل کجایی فقط میگه: توی قلـــــــــــــب من زندگی می کنی عشــــــــق نمی پرسه چه کار می کنی...
-
انتظار
24 - خردادماه - 1389 12:41
این روزا عادت همه رفتنو دل شکستنه درده تمومه عاشقا پای کسی نشستنه این روزا سهم عاشقا حسرت و بی وفاییه جرم تمومشون فقط لذت آشناییه این روزا اشکمون فقط چاره بیقرارییه تنها پناه آدما عکسای یادگارییه.... * * * * * * * * * کمک کن از مسافرهای عاشق سراغ مهربونی رو بگیریم کمک کن تا برای هم بمونیم کمک کن تا برای هم بمیریم بزار...
-
[ بدون عنوان ]
5 - اردیبهشتماه - 1386 11:32
سلام نامهربان... ماهها است به خوابم نمیایی...ماهها است که از من بی خبری.. آیا باران چشمان مرا میبینی و چتر انگشتانت را برای پاک کردن آنها نمی گشایی؟؟ نمیدانم فرد دیگری حاضر است مثل من سرزنش شودو باز هم اولین و آخرین عشقش تو باشی؟ او هم حاضر است پس از روزها بی خبری به یادت در دلش جشن دلتنگی بگیرد؟ میدانم که محبت های من...
-
[ بدون عنوان ]
5 - اردیبهشتماه - 1386 11:32
آن کس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد رهگزری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه میرفت صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان میکردم میکردم او میگوید دوستت دارم.... ولی افسوس مثل شروع همه ی قصه ها یکی بود یکی نبود... من بودمو تو بودی و یه دنیا با یه عالمه آدم ...یه عالمه آدم با یه دنیاآرزو یه ور...
-
[ بدون عنوان ]
26 - فروردینماه - 1386 18:25
تقدیم به تو که بهترینی... دوووووستتتت دارم خیلی وقته دیگه بارون نزده رنگ عشق به این خیابون نزده .... خیلی وقته ابری پر پر نشده.. . دل آسمون سبکتر نشده .... مه سرد رو تن پنجره ها مثل بغض توی سینه ی منه.. ابر چشمام پر اشکه ای خدا. .. وقتشه دوباره بارون بزنه .. خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده .. قلبم از دوری تو بد جوری...
-
سلام تنهایی...من اومدم...
6 - دیماه - 1385 08:38
دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنیم... با تواام....می فهمی؟؟ دلم حذر کن از دلدادگی هر چی میشه بزار بشه نکن گلایه رسم زمونه است...شکستن ودلزدگی تموم میشه آره..تموم میشه اهانت و خیانت ها پشیمون میشی حسرت...
-
دووووووووووووووووووووووووووووست دارم
1 - دیماه - 1385 10:31
برای قلبت بمیرم که این همه دوسم داره چشای بی پناه من فقط نگاتو کم داره من نمیخواستم چشاتو خسته و غمگین ببینم سایه ی غم رو روی نگات یه کوه سنگین ببینم من نمیخواستم چشاتو این جوری بارونی کنم دل نجیب و ساده ت رو یه لحظه زندونی کنم حالا که تو برگشتی پیشم دلو به دریامیزنم بهت میگم خوش اومدی ...به خونه تنگ دلم حالا که سر...
-
دوووووست دارم
25 - آذرماه - 1385 16:09
i love you از یه لج و لجبازی با هم دیگه ما دوست شدیم..خواستیم رو کم کنیم فکرش رو نمیکردیم از عشق یه روزی همدیگه رو بغل کنیم تورو خدا بگو دیگه با من میخوای چی کار کنی؟.. .بدجوری عاشقت شدم تورو خدا بگو دیگه.... .میترسم از دست بدم تو رو ...از چشمت بیفتم آخر بگی برو... شوخی شوخی عاشق شدم. .نمیدوم یهو چی شد؟. .دل منو تو...
-
دل بی طاقت
12 - آذرماه - 1385 08:30
م دیدی چه عاشقت کردم... خودت گفتی که فکر نمیکردم اینجوری عاشقت بشم.. ولی دیدی که عاشقت کردم.. . اما من واسه تو می مردم.. . دوسم نداشتی غصه میخوردم... آخرش دل تورو بردم.... گفتی منو میخوای چیکار؟..تنها برو هرجا میخوای. . برووووووووو آروم بگیر دل بی طاقت دیوونه م نکن دل بی طاقت آتیشم نزن دل بی طاقت.. فراموشش کن دل بی...
-
کاش این نامه را میخواندی..
27 - آبانماه - 1385 12:15
سلام نامهربان... ماهها است به خوابم نمیایی...ماهها است که از من بی خبری.. آیا باران چشمان مرا میبینی و چتر انگشتانت را برای پاک کردن آنها نمی گشایی؟؟ نمیدانم فرد دیگری حاضر است مثل من سرزنش شودو باز هم اولین و آخرین عشقش تو باشی؟ او هم حاضر است پس از روزها بی خبری به یادت در دلش جشن دلتنگی بگیرد؟ میدانم که محبت های من...
-
[ بدون عنوان ]
5 - آبانماه - 1385 17:53
وقتی دلم برای تو تنگ می شود به ماه نگاه می کنم و نام زیبای تو را زیر نور ماه هربار با تمام وجود صدا می کنم وقتی دلت برایم تنگ شد به باران بیندیش وبه یاد تمام عاشقان جهان که از رایحه یاس مستند ببار وبدان در آن لحظات من زیر نور مهتاب نشسته ام و تنها به تو می اندیشم دلم برای تو تنگ است می بارم اما این بار نه برای اینکه...
-
[ بدون عنوان ]
16 - شهریورماه - 1385 15:12
می نویسم با آنکه دیگر نفسی نیست...! کاش کوچیک بودیم............ وقتی کوچیک بودیم دلمون بزرگ بود ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دلتنگیم. کاش کوچیک می موندیم تا حرفامونو از نگاهمون بفهمن نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد می زنیم باز کسی حرفامونو نمی فهمه!!! اگر می توانستم مجازاتت کنم از تو می خواستم به اندازه ای که تو را دوست...
-
[ بدون عنوان ]
31 - مردادماه - 1385 23:32
وقتی دلم میگیره با خدا صحبت میکنم وقتی غصه هامو بهش میگم بهم آرامش میده وقتی بهش میگم چقدر تنهام باهام حرف میزنه وقتی ازش چیزی میخوام اون بهم میده ولی. ........... وقتی بهش میگم یه نفر رو دوست دارم هیچی بهم نمیگه فقط بهم نگاه میکنه منتظرم یه چیزی بهم بگه ولی تنها چیزی که به من گفت فقط همین بود که .... . من بنده هامو...
-
[ بدون عنوان ]
31 - مردادماه - 1385 18:41
وقتی به اطرافم نگاه میکنم لیلی و مجنون های زیادی را میبینم چقدر عاشقانه همدیگر را می پرستند و چقدر زیباست چه زیبا فرهاد بخاطر شیرین کوه را می کند و معروف می شود به فرهاد کوه کن و چه زیبا مجنون بخاطر لیلی کشته می شود و چه زیباست که من به خاطر تو..... همه اشک والتماس ام ، همه اشک و التماس ام ،دوباره دیدن روته توی کوچه ی...
-
دنیا دیگه مثل تو نداره
23 - مردادماه - 1385 11:07
آن کس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد رهگزری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه میرفت صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان میکردم میکردم او میگوید دوستت دارم.... ولی افسوس مثل شروع همه ی قصه ها یکی بود یکی نبود... من بودمو تو بودی و یه دنیا با یه عالمه آدم ...یه عالمه آدم با یه دنیاآرزو یه ور...
-
کمکم کنید
5 - تیرماه - 1385 17:08
واقعا چه قدر سخته یه ماه منتظر بمونی که اونی که دوستش داری بیاد پیشت ... شب و روز به اون لحظه فکر کنی... اما اون بیاد و بدون این که تو رو ببینه بره همش تقصیر خودمه..نباید بد قولی میکردم اون میخواست منو ببینه...اما من.. اصلا فکر نمیکردم همچین اتفاقی بیفته حالا اون با من قهره...نمیدونم چیکار کنم یعنی اون منو می بخشه؟...
-
انتظار
4 - تیرماه - 1385 10:40
اگر کسی گفت برایت میمیرم بدان که دروغ میگوید زیرا کسی راستگوست که برایت زندگی کند. شاید کسی را که با او خندیدی را فراموش کنی اما کسی را که با او گریه کردی را هیچ گاه فراموش نخواهی کرد پس بدان که من همیشه به یادت هستم.. تو اون جا و من اینجا امان از درد دوری من ماندمو رویاهام نه شوق نه سروری دور از تو من ندارم نه شورو...
-
[ بدون عنوان ]
3 - تیرماه - 1385 10:38
خانه خراب تو شدم به سوی من روونه شو سجده به عشقت می زنم منجی جاودانه شو ای کوه پر غرور من سنگ صبور تو منم ای لحظه ساز عاشقی عاشق با تو بودنم... روشنترین ستاره ام میخواهمت.. میخواهمت تو ماندگاری در دلم.. می دانمت...می دانمت ای همه ی وجودمن نبود تو نبود من وقتی که عاشق چشمات شدم وقتی که تو را در قلب کوچکم جای دادم تازه...
-
[ بدون عنوان ]
2 - تیرماه - 1385 10:06
به نام خدایی که من را این گونه آفرید.. تنهاو... همه چیز خیلی زود گذشت؛ اون صبح به یادموندنی اون بعدازظهر لعنتی... خدایا... دارم دیوونه میشم. چرا اون اتفاق باید می افتاد؟ توی این شهر لعنتی هیچ کس نیست به داد من برسه؟ آخه مگه من چه گناهی کردم که باید این قدر تنها باشم.. خدایا تو خودت میدونی من چه حالی دارم پس کمکم کن.....
-
تقدیم به تو
29 - دیماه - 1384 11:36
بده دستاتو به دستم تا با هم کلبه بسازیم.. کلبه ای پر از منوتو...از منو تو ما بسازیم.. دور بشیم از همه مردم ...واسه درد هم بمیریم.. با ستاره ها بخوابیم ...با ترانه جون بگیریم.. توی کلبمون خدا باشه.. خوشبختیمون قدر تموم آسمون صاف و بی انتها باشه.. کلبه ای اندازه ی عشق؛ باغچه ای ؛یه حوض و گلدون سر من باشه رو شونت مثل...
-
دوووووستتتت دارم
23 - دیماه - 1384 15:57
خیلی وقته دیگه بارون نزده رنگ عشق به این خیابون نزده .... خیلی وقته ابری پر پر نشده.. . دل آسمون سبکتر نشده .... مه سرد رو تن پنجره ها مثل بغض توی سینه ی منه.. ابر چشمام پر اشکه ای خدا. .. وقتشه دوباره بارون بزنه .. خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده .. قلبم از دوری تو بد جوری دلتنگ شده ... بد از تو هیچ چیزی دوست داشتنی...
-
هدیه....
28 - آذرماه - 1384 14:21
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو دلمو از مال دنیا ... به تو هدیه داده بودم ... با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم... هر بلایی سرم اومد همه زجری که کشیدم همه رو به جون خریدم ولی از تو نبریدم هر جا بودم با تو بودم...هر جا رفتم تورو دیدم... توی سبک شدن توی رویا همه جا به تو...
-
نغمه های دلتنگی ۲
15 - آذرماه - 1384 00:27
ای خدای عاشقا کاری به کارت ندارم.. ..گریه ی نیمه شبامو به حسابت میزارم.. .. میدونم که این روزا عاشقو بی قرار زیاده....کوچه های شهر عشق هر گزرش رازو نیازه..... امشب حسابی دلم گرفته.. ...... خدایا.. تنهام خیلی تنها...... هیچ انگیزه ای واسه زندگی کردن ندارم.. آخه چرا خدا جون؟ چرا منو میبری تا آسمون طوری که فکر می کنم...
-
نغمه های تنهایی
11 - آذرماه - 1384 08:35
وقتی دلم میگیره با خدا صحبت میکنم وقتی غصه هامو بهش...